آقا مجید گل،برادر من،.دوستِ عزیزِ من گیرم یکی از بندگانِ خدا باعثِ احساس دردی در قلبِ ساده و مهربانت شده.حالا میخواهی از آدمیان اطرافت فاصله بگیری که چی؟؟؟ درسته که همه چیز رو به آدمها نمیشه گفت ولی همه چیز رو هم نمیشه در خودت نگه داری و خود خوری کنی.اون بندۀ خدا خواسته یا ناخواسته تصمیمی گرفت که باعث رنجشت شده،حالا به هر دلیلی که بوده تصمیمش این بوده و ندادن شانسی به تو از طرف اون بندۀ خدا شرایط رو برایت سخت کرده. به عزیزترین کسم قسم درکت میکنم چون همۀ ما به هر نحوی این شرایط رو داشتیم،داریم و خواهیم داشت. ولی الآن این تویی که باید تصمیم بگیری و باعثِ رنجشِ خود نشوی.اگر گفتن فراموشش کن بدان که درکت نکردند و بیراه میگویند ولی من بهت میگم به کارهای هر روزت برس و سعی کن از دوستان و دورِ همیها فاصله نگیری و به گوشۀ خلوت و تاریکت نری.تا میتوانی خودت را به هر نحوی از حرف دلهایت خالی کن و هر وقت از خیابانِ جردن، زیرِ تابلوی قُبادیان، دو قدم آنطرفتر گذشتی آهی بکش و بگو عجب دنیایست.
۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه
آقا مجید
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
مجیدجان آه نمیخوادبکشی همیشه همونی میشه که بایدبشه چه باعث ناراحتی توبشه چه نشه!
ارسال یک نظر