۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

باران

در این چند روزه که باران می بارید دعا میکردم که بیای پیشم،با هم کنار پنجره بایستیم،من دستانم را در دستانِ لطیفِ تو بگذارم و به تماشای باران بایستیم.

هیچ نظری موجود نیست: