۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه

گلچین نه

رضا کیانیان : من فکر می کردم این ماییم که بی اعتقادیم ... ولی نسل شما واقعا دست همه ما رو از پشت بسته
 بهناز جعفری : وقتی آینده ای نداری مثل اینه که خانه ات را روی آب بسازی ... ما یاد گرفتیم که شناگرهای خوبی باشیم
خانه ای روی آب- بهمن فرمان آرا 

۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه

ارباب

تو ارباب سخنانی هستی که نگفته ای ولی حرفهایی که زده ای، ارباب تو هستند

۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه

گریـه


چطورآدم به پـسـرش بگوید که گاهـی آدم به یاد کسی گریـه نمی‌کند، اصلا آدم نمی‌فهمد چرا گریه می‌کند، و شاید یک نقطهٔ عمیق و نرم و ولرم، مثل نور آفتاب بهاری، توی دلش پیدا می‌شود، که اصلا حس بدی هم نیست. حتی یک احساس شادی است، گریه‌آور هم نیست، ولی آدم بی‌اختیار گریه‌اش می‌گیرد...!
قابلهٔ سرزمین من/ رضا براهنی

۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

تنهايی


تنهايی يك احساس است، احساسی مثل آويزان بودن وزنه ای در ميان سينه ات. چرا بايد كسی بخواهد با نوك انگشتان خودش آن را بچسبد و محكم نگه دارد؟ ...
شبی عالی برای سفر به چين/ ديويد گيلمور/ مترجم: ميچكا سرمدی

واقعیت

و واقعیت این است که پس از یک زمان مشخّص، در یک سن‌ خاصّ، پیـدا کردن دوستانِ جدید خیلی زحمت دارد. تمامِ آن گپ‌زدن‌ها، شام‌ها، هیجان‌ها، خنده‌ها و تکرار لطیفه‌های قدیمی کار زیادی برده است...!
شبی عالی برای سفر به چين/ ديويد گيلمور/ مترجم: ميچكا سرمدی

۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه

گناهِ شیرین

به ما می گفتند نباید پپسی بخورید گناه دارد. وقتی به تهران آمدم،اولین کاری که کردم از یک دستفروشی یک پپسی گرفتم.درش تالاپ صدا کرد و باز شد.بعد خوردم دیدم که خیلی شیرین است.آن روز نتیجه گرفتم که گناه شیرین است.

زنده یاد حسین پناهی

۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه

حرف مردونه

حرفهای مرد و مردونه زدن تو سیاست مثل حرفهای تو رختخواب با جنس مخالفه خرت که از پل میگذره یادت میره!!!!

۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه

گلچین هشت

سعی کن تو زندگیت رئیس باشی ولی ریاست نکنی.
مرحوم خسرو شکیبایی در سریال خانه سبز 

۱۳۹۰ مهر ۲۳, شنبه

گلچین هفت

برای نوشتن، بیخودی دنبال موضوع خوب نگرد.همه موضوعها خوبن.موضوع بد اصلا وجود نداره نویسنده بد زیاده.
كاغذ بي خط - ناصر تقوايي
 

۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه

گلچین شش

  اگه یه روز تو خیابون از کنار یه گنجشک رد شدی و نپرید، فکر نکن که ازت نترسیده، بدون که اون هم آدم حسابت نکرده.

                کیفر- حسن فتحی  

۱۳۹۰ مهر ۲۱, پنجشنبه

گلچین پنج

 پدرم بهم گفت اگه یک نفر برای بار اول بهت گفت اسب ، بزن دهنشو سرویس کن اگه واسه بار دوم گفت اسب ، بهش بگو عوضی اما اگر برای بار سوم گفت اسب، وقتشه که بری برای خودت یه زین بخری  
 دیالوگی از فیلم lucky number slevin

۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

نیستیم

نیستیم !
به دنیا می آییم
عکس ِ یک نفره می گیریم !
بزرگ می شویم
،
عکس ِ دو نفره می گیریم !
پیر می شویم ،
عکس ِ یک نفره می گیریم
...
و بعد
دوباره باز
نیستیم

"حسین پناهی"

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

گلچین چهار


دنیرو: از خدا به خاطر بارون متشکرم چون آشغالای تو پیاده رو رو میشوره.
)فیلم راننده تاکسی(
 

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

گلچین سه

-بابام دیگه حرف نمیزنه ایناها بیا ببین!!!
-مگه قبلش چقدر حرف میزد؟؟
-من دلم به همون چهار تا کلمه خوش بود! 
جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

گلچین 2


سخن مانند دامن دختران است، 
هر چه کوتاه تر باشد به هدف نزدیک تر است. (هیتلر)

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

گلچین یک

بر این حرف بلندم نی گواه است                   " صائب تبریزی "

۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

اشکالی ندارد

هنوز هم روزهایی حالم خوب نیست،اما اشکالی ندارد،زمانی بود که سالها حال خوبی نداشتم.
                                                                بیل ویلسون

۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

خوشی ها

اینقدر دورم از توی خودم که همه ی خوشی های زندگیم فراموشم شده.

۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه

غريب


مادربزرگ
گم كرده ام در هياهوي شهر
آن نظر بند سبز را
كه در كودكي بسته بودي به بازوي من
در اوين حمله ناگهاني تاتار عشق
خمره دلم
بر ايوان سنگ و سنگ شكست
دستم به دست دوست ماند
پايم به پاي راه رفت
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تكه تكه از دست رفته ام
در روز روز زندگانيم
                                                    حسین پناهی 

۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

حسین پناهی

کهکشانها کو زمینم ؟
زمین کو وطنم ؟
وطن کو خانه ام ؟
خانه کو مادرم ؟
مادر کو کبوترانم ؟
معنای این همه سکوت چیست ؟
من گم شدم در تو یا تو گم شدی در من ای زمان ؟
کاش هرگز آنروز از درخت انجیر پایین نیامده بودم
کـــــــــاش
(حسین پناهی)


۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

زندگی بعدی من

با مردن شروع می­کنی و می­بینی که همه چیز خیلی عجیب است...
سپس بیدار می­شوی و می­بینی که در خانه سالمندان هستی!
و هر روز که می­گذرد حالت بهتر می­شود...!
بعد از مدتی چون خیلی سالم و سرحال می­شوی از آنجا اخراجت می­کنند!
بعد از آن می­روی و حقوق بازنشستگی­ات را می­گیری و وقتی کارت را شروع میکنی در همان 
روز اول یک ساعت مچی طلا می­گیری و یک میهمانی برایت ترتیب داده می­شود !!!
میهمانی ای که موقع بازنشستگی برای شما می­گیرند و به شما پاداش یا هدیه می­دهند.
۴۰ سال آزگار کار می­کنی تا جوان شوی و از بازنشستگی­ات لذت ببری...!
سپس حال می­کنی و الکل می­نوشی و تعداد زیادی دوست دختر خواهی داشت و کمی بعد باید
خودت را برای دبیرستان آماده کنی !!!
سپس دبستان و بعد از آن تبدیل به یک بچه می­شوی و بازی می­کنی و هیچ مسوولیتی نداری...
 سپس نوزاد می­شوی و آنگاه به دنیا می­آیی !
در این مرحله  ۹ ماه را باید به حالت معلق در یک آب گرم مجلل صفا ­کنی که دارای حرارت مرکزی است و سرویس اتاق هم همیشه مهیا است، و فضا هر روز بزرگتر می­شود، واااای!
 و در پایان شما با یک ارضاء به پایان می­رسید...!
 می­ بینید که حق با بنده است
به قلم وودی آلن

۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

وقتش


ای کسانی که ایمان آورده اید وقتش است توبه کنید

۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

گوش کن

گوش کن
                           جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را.

 چشم تو زینت تاریکی نیست.

 پلکها را بتکان، کفش به پا کن و بیا.

 و بیا تا جایی
                          که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد.

 و زمان روی کلوخی بنشیند با تو.

 و مزامیر شب اندام تو را
                          مثل یک قطعۀ آواز به خود جذب کند.

 پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت:
                   بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثۀ عشق تَر است.

                                                                                   سهراب سپهری